صفحه اصلی تماس با ما عناوین مطالب پروفایل قالب سبز | ||
|
« بادم. وزیدنم کفری است ! و آتشی که سرد بایدم بود ! » و این جمله فریادم که پوسید به زندان گلوی عمر
آنسان که سنگ و سرما و سکوت راست ای کاش فهمی بود مر پوسیدن را ای کاش..
نظرات شما عزیزان: برچسبها: شعر فارسی [ جمعه 5 اسفند 1390
] [ ] [ شایان مهرستا (شب) ] |
|